، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

پسرک مو ابریشمی

رخ نمایی الماس!

15 مرداد 93 اولین دندون پسرک زد بیرون. ساعت 1 دقیقه بامداد! دستم روی لثه ش بود و داشتم ماساژ می دادم که همین حین و بین زد بیرون و من تیزیش رو حس کردم! و هی گفتم هوووراااا در اومد در اومد! از صبحش پسرک بی قرار بود، تب داشت گرم بود. و چون تصمیم گرفته بودم به خاطر قضیه قلمبه ی زیر بغلش آزمایش خونش رو انجام بدم، شب رو خونه ی مامان مونده بودیم و صبح رفته بودیم آزمایش که البته خیلی هم سخت انجام شد.  بقیه شو بعد مینویسم اگه وقت شد....
16 مرداد 1393

قلمبه ای زیر بغل!

چند روز پیش بود، روز 28 ماه رمضون، که خونه ی خاله دعوت بودیم به صرف افطار، پسرک رو بردم حمام، توی حمام همین طور که مشغول شستن زیر بغلش بودم متوجه یه چیز قلمبه که روش یه کم هم حالت مویرگی قرمز داشت توجهم رو جلب کرد. وقتی همسر اومد بهش نشون دادم، به این نتیجه رسیدیم که اول با مامان بزرگ ها مشورت کنیم... من می گفتم این غدد لنفاوی ش هست ولی چرا این طوری شده؟ مامان جون می گفت بخاطر فشار هست احتمالا و اشکالی نداره خودش جذب می شه یا مثل جوش عفونت ازش خارج می شه و خوب می شه... خونه ی خاله شیرین خیلی بی تابی می کرد بچه م، دیگه بخاطر دندونش بود، بخاطر شلوغی بود یا اون قلمبگی نمی دونم. ولی وقتی لباسش رو دادم همسر عوض کنه، گفت برجستگی بیشتر شده... او...
13 مرداد 1393

هیکل من!

این روزا هیکلم تا حدی برگشته به حالت قبل از بارداری. خوشحالم!  در واقع اون اندامی که از هر طرف یه تیکه اضافه زده بود بیرون و تمام لباس های دوست داشتنی قبل براش تنگ بود خیلی نا امید کننده بود... الان هم کاملا برنگشتم ولی خب خیلی بهبود پیدا کردم. می دونم که در بهترین حالت هم همون قبلی نمی شم، استخوان بندی تغییر می کنه، فرم عضله کاملا تغییر می کنه و برای کسی که اهل ورزش نیست، این کاملا اجتناب ناپذیره. چیزی که باعث شد سر این 7ماه بهتر بشم، این بود که هم شیر خودم رو به بچه می دم، هم حجم غذام نسبت به ماه های اول بعد از زایمان کمتر شده و فعالیتم بیشتر...  پسرکم این روزا حافظه بسیار کوتاهش کمی بلندتر شده!! قبلا وقتی به سمت چیزی حر...
11 مرداد 1393
1